12
مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران عنوان کرد:

چشم‌انداز روشن شرکت‌هایE&P در پروژه‌های فراساحل

چشم‌انداز روشن شرکت‌هایE&P  در پروژه‌های فراساحل
به گزارش شانا، با این‌حال علی کاردر براین باور است که از میان شرکت‌های تایید صلاحیت شده E&P تنها معدودی از آنها از عملکرد بسیار مطلوبی برخوردار خواهند بود و بقیه باید به لایه بعدی که همان شرکت‌های EPC است، منتقل شوند. در گفت‌وگو با مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران به کالبدشکافی وضع شرکت‌های اکتشاف و تولید ایرانی، فرصت‌ها و چالش‌های فراروی آنها و همچنین فرصت‌های جدید پیش‌روی شرکت‌های توسعه‌دهنده میدان‌های نفت و گاز فراساحل پرداختیم.


وجود سه بخش مکمل شامل شرکت‌های اکتشاف و تولید  (E&P)، EPC و سازندگان تجهیزات نفت و گاز، سه لایه مهمی ‌را تشکیل ‌می‌دهند که ارشدترین مقام شرکت ملی نفت ایران آن را درمان صنعت نفت کشور به منظور اجرای پروژه‌های جدید توسعه‌ای ‌می‌داند؛ لایه‌هایی که مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران، نقش‌آفرینی هر یک از آنها را در کنار یکدیگر امری ضروری ‌می‌خواند و ‌می‌تواند زنجیره‌های حلقه اجرای پروژه‌های بالادستی را تکمیل کند.

به گزارش شانا، با این‌حال علی کاردر براین باور است که از میان شرکت‌های تایید صلاحیت شده E&P تنها معدودی از آنها از عملکرد بسیار مطلوبی برخوردار خواهند بود و بقیه باید به لایه بعدی که همان شرکت‌های EPC است، منتقل شوند. در گفت‌وگو با مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران به کالبدشکافی وضع شرکت‌های اکتشاف و تولید ایرانی، فرصت‌ها و چالش‌های فراروی آنها و همچنین فرصت‌های جدید پیش‌روی شرکت‌های توسعه‌دهنده میدان‌های نفت و گاز فراساحل پرداختیم.

-با توجه به اینکه برخی شرکت‌های تعیین صلاحیت شده E&P ایرانی از جمله شرکت‌هایی هستند که از تجربه کار در پروژه‌های فراساحلی از جمله حفاری‌های دریایی برخوردارند، به نظر ‌می‌رسد به منظور ورود به عرصه اکتشاف و تولید، این شرکت‌ها -که تا پیش از این EPC و یا EPD بوده‌اند- باید تجارب کار اجرایی خود را کنار بگذارند و رویکرد جدیدی اتخاذ کنند. به اعتقاد برخی از شرکت‌های تعیین صلاحیت شده، کنار گذاشتن تجارب اجرایی که می‌تواند برای این بنگاه‌های اقتصادی درآمدزا باشد، ‌می‌تواند پاشنه آشیل آنها به شمار آید. ارزیابی جنابعالی در این خصوص چیست؟

همانطور که می‌دانید شرکت‌هایی که به عنوان شرکت‌های E&P تعیین صلاحیت شده‌اند؛ به‌طور عمومی GC یا MC بوده‌اند. برای مثال  شرکت پتروپارس که با وجود GC بودن، مدتی فعالیت‌های مربوط به راهبری دکل را برعهده داشته است. بدون شک این شرکت‌ها دیگر به عنوان یک شرکت E&P نباید کار عملیاتی انجام دهند.

البته گروه شرکت‌هایی مانند انرژی پاسارگاد و انرژی دانا مجموعه‌هایی داشته‌اند که در مقطعی کار دکل‌داری نیز انجام می‌دادند. شاید بتوان دلیل این اقدام شرکت‌های یاد شده را آن دانست که به دلیل معضلات اقتصادی در مقطعی به دنبال آن بودند که با آوردن دکل حفاری سودی شامل حال بنگاه اقتصادی‌شان شود.

-یعنی معتقدید شرکت‌هایی که مثال زدید باید برای ایفای نقش در عرصه E&P این بخش از کارشان را متوقف کنند؟

بله. باید بخش مدیریت پروژه و GC آنها به E&P بدل شود. این به آن معناست که ‌باید رشد کرده و بالغ شوند، اما شرکت‌هایی که دکل دارند، همچنان باید دکل‌دار بمانند. با نگاهی به شرکت‌های معتبر بین‌المللی نیز شاهد همین موضوع هستیم. برای مثال به وضوح ‌می‌توان دید که شرکتی مانند شل دکل حفاری ندارد.

جالب است بدانید در زمان بسیار قدیم، در مقطعی که شرکت‌های بین‌المللی در ایران و آبادان کار می‌کردند، اعتقاد داشتند که همه کارهاشان را باید خودشان انجام دهند، تا جایی که حتی به منظور تامین شیر مبادرت به ایجاد گاوداری کرده و شیر مورد نیاز شهروندان آبادان و کارکنان نفت را نیز تامین می‌کردند. علت این موضوع را در آن زمان می‌توان فقدان واحدهای سرویس‌دهنده دانست، اما این مقوله به مرور زمان شکل دیگری به خود گرفت تاجایی که هم اکنون مشاهده می‌شود شرکت‌های IOC بین‌المللی، بسیار کمتر از گذشته‌اند و تنها برای مواقع و فعالیت‌های بسیار خاص تجهیزات دارند. حتی شاهد آن هستیم که این بنگاه‌های اقتصادی در شرکت‌های دکل‌دار سهام‌دار هستند که البته تقسیم کار آن نیز به گونه‌ای است که سودآوری داشته یا به میزانی کنترل مدیریتی داشته باشند که قیمتشکنی در بازار صورت نگیرد.

آیا تاکنون شاهد بوده‌اید که شرکتی مانند شل، ولو یا سکو بسازد، بلکه به‌طور عمومی مشاهده می‌کنیم که شرکت‌های معتبر بین‌المللی کار را میان پیمانکاران تقسیم و سرانجام تجمیع می‌کنند. این شرکت‌ها تخصص مهندسی و مدیریتی قابل توجهی دارند.این مسائل را مطرح کردم که سرانجام بگویم ما از شرکت‌هایی که تخصص کار EPC دارند و از تجهیزات قابل قبولی برخوردارند، نخواستیم وارد عرصه E&P شوند. به عبارت دیگر، از شرکت‌هایی که فعالیت‌شان اجرای پروژه‌هایEPC  بوده و به تعبیری فعالیت‌های ساخت و اجرایی انجام می‌دادند (مانند سازنده‌های سازه‌های دریایی) هیچگاه خواسته نشده تغییر وضعیت داده و به جرگه شرکت‌های E&P بپیوندند.

-برای همین موضوع با ورود برخی از شرکت‌های فراساحلی که درخواست ورود به عرصه E&P شدن را داشتند، موافقت نکردید؟

بله. در همین راستا با درخواست E&P شدن شرکتی مانند تاسیسات دریایی موافقت نشده است. معتقدم این شرکت‌ها که از تجربه توسعه مخزن برخوردار نبوده و دیدشان بیشتر نصب است نمی‌توانند عملکرد مثبتی به عنوان شرکت‌های اکتشاف و تولید داشته باشند. ورود این قبیل شرکت‌ها به عرصه E&P پیش از آن‌که موجبات موفقیت آنها را فراهم سازد، موجب از دست رفتن آنها می‌شود. ما باید لایه‌های‌مان را به صورت کامل داشته باشیم.

-لایه‌هایی که به آن اشاره داشتید شامل چه دسته‌بندی از فعالیت‌های شرکت‌ها ‌می‌شود؟

لایه نخست شرکت‌هایE&P را تشکیل ‌می‌دهد که در این راستا تاکنون 12 شرکت تایید صلاحیت شده‌اند، ولی گمان نمی‌کنم بیش از دو شرکت از این مجموعه بتوانند از عملکرد بسیار مطلوبی برخوردار باشند. در این صورت بقیه مجبور هستند به لایه بعدی منتقل شوند، زیرا در غیر این‌صورت کاری برای انجام نخواهند داشت.

-منظورتان این است که آن شرکت‌ها دوباره باید به جرگه پیمانکاران EPC بپیوندند؟

بله. یک لایه پایین‌تر همانطور که مطرح کردید شرکت‌های EPC هستند که این دسته پیمانکاران شرکت‌های E&P خواهند بود. پس از آن نیز لایه سازندگان تجهیزات هستند که آنها نیز به  پیمانکاران  EPCها بدل می‌شوند. در این صورت است که سه لایه مورد نظر ما  در صنعت نفت ایران شکل می‌گیرد.

همانگونه که مطرح شد، ما به دنبال شکل‌گیری این سه لایه هستیم. هم‌اکنون این لایه‌ها وجود دارند، ولی نیمه‌کاره هستند و ‌می‌طلبد تا بسیار حرفه‌ای‎تر شکل بگیرند. در این صورت شرکت‌های E&P که در بالا قرار می‌گیرند، می‌دانند که برای چه کاری باید به چه شرکت‌هایی مراجعه کنند. برای مثال برخی از شرکت‌هایی که توان ساخت سکو را دارند، به راحتی قابل شناسایی‌اند و ظرفیت‌شان قابل به کارگیری است. در آن صورت این شرکت‌ها دارای زبان مشترکی خواهند بود و زبان نرم‌افزار و نهایتا استانداردهای‌شان شبیه هم ‌می‌شود.

جالب است بدانید شرکت‌های معتبر بین‌المللی که به صورت بلندمدت در کشورهای دیگر همچون شرکت شل در عمان کار ‌می‌کنند، به خوبی شرکت‌های فعال در آن کشورها را می‌شناسند، از شرایط آنها آگاهی کامل دارند و اینکه چه شرکتی چه کاری انجام می‌دهد به تخصص آنها تبدیل شده است.

-به اعتقاد جنابعالی، شرکت‌های معتبر بین‌المللی تا چه میزان می‌توانند با شرکت‌هایE&P به منظور توسعه میادین کشور مشارکت داشته باشند؟

معتقدم چشم‌انداز روشنی فراروی این شرکت‌ها وجود دارد. البته همانطور که می‌دانید اجبار از ناحیه ماست که باید حتما به شرکت‌های E&P ایرانی سهام داده شود. با بررسی‌‌هایی که از سوی شرکت‌های خارجی به منظور مشارکت با شرکت‌های E&P ایرانی صورت گرفته است، برخی از این شرکت‌ها به ویژه پتروپارس از وضعیت مطلوب تری برخوردارند، چراکه این شرکت از عملکرد موفقی به منظور توسعه فازهای 12 و 19 پارس جنوبی برخوردار بوده است.

معتقدم الزام قراردادهای جدید که شرکت‌های بین‌المللی را به منظور حضور در صنعت نفت کشور ملزم به مشارکت با شرکت‌های ایرانی کرده است، خود به یک فرصت قابل توجه برای شرکت‌های ایرانی بدل شده است.

-برخی از شرکت‌های تعیین صلاحیت شده E&P کوچکتر، تنها از یک سری مذاکرات کوتاه‌مدت با شرکت‌های خارجی در چند ماه گذشته خبر ‌می‌دهند. نگرانی آنان همین است که مجبور شوند برای ورود به عرصه E&P فعالیت‌های اجرایی خود را کنار بگذارند، در حالی که کار جدی برای‌شان مطرح نباشد، چه تضمینی وجود دارد که کار در عرصه جدید به آنها واگذار شود؟

باید بگویم اهمیتی ندارد اگر این شرکت‌ها نتوانند کار گرفته و قرارداد منعقد کنند، چراکه آنان ‌می‌توانند در مناقصه‌های برگزار شده حضور یابند. همانطور که مطرح شد، شرکت‌های تعیین صلاحیت شده اکتشاف و تولید عموما MC و GCهستند. حال برخی از آنها بیشتر فعالیت‌های‌شان را عمق داده و تجهیزات نیز خریداری کرده‌اند و برخی دیگر از این عمق بهره‌مند نبوده‌اند.

شرکت ملی نفت ایران بر این باور است که شرکت‌هایی که تجهیزات خریداری کرده‌اند، باید در حوزه EPC فعالیت کرده و سرجای‌شان باقی بمانند، E&Pها و سازندگان تجهیزات نیز هر کدام باید سر جای‌شان قرار گیرند. وجود سه لایه اشاره شده به منظور توسعه صنعت نفت کشور ضروری است، زیرا این لایه‌ها مکمل هم هستند.

-در شرایط کنونی فرصت مناسبی به منظور مشارکت شرکت‌های اروپایی از جمله کشور نروژ فراهم شده است. تا چه میزان به این مشارکت برای توسعه میادینی مانند فروزان یا اسفندیار خوش‌بین هستید؟ آیا اقدامی جدی در این خصوص صورت گرفته است؟

چندی پیش مذاکراتی با مدیرعامل شرکت بیمه حمایتی نروژ (ECA) که به ایران آمده بود، انجام دادم. از ایشان پرسیدم  ECA چه میزان سرمایه‌گذاری برای پروژه‌های ایران در نظر دارد که مطرح شد در شرایط کنونی سرمایه گذاری بیش از یک میلیارد دلار در سال امکان‌پذیر نیست. همانطور که می‌دانید این میزان به هیچ عنوان به منظور اجرای مگاپروژه‌های نفت و گاز کافی نیست. به ایشان اعلام کردم تنها در صورتی‌که ECA از شرکت‌های نروژی برای حضور در بازار ایران حمایت کند، امکان واگذاری کار به این شرکت‌ها را خواهیم داشت. آنان نیز خواستار بررسی این مهم شدند. بدونش ک شرکت‌هایی مانند کورنر جرات پذیرش ریسک برای حضور مستقل در پروژه‌های نفت و گاز ما را ندارند و برای حضور آنها باید حمایت مالی از سوی  ECA صورت گیرد.

-توسعه میدان فراساحل اسفندیار در شرایط کنونی در چه وضعی قرار دارد؟

شرکت نروژی انرژی وان به منظور توسعه میدان اسفندیار ابراز تمایل کرده است. معتقدم این شرکت تخصص مناسبی به منظور توسعه میدان دارند. جالب است بدانید که توسعه میدان رام در دریای شمال نیز به دست نیروهای متخصص این شرکت صورت گرفته است. نیروی انسانی این شرکت فنی هستند و سررشته خوبی در خصوص مخزن و سازه‌های دریایی دارند. درصورتی که  شرکت بیمه نروژ (ECA) تامین منابع یا حمایت مالی پروژه را برعهده گیرد، توسعه این میدان به این شرکت نروژی در مشارکت با شرکت ایرانی واگذار خواهد شد.

ما معتقدیم که نیاز است وضعیت اقتصادی این پروژه مطلوب‌تر شود. البته در صورتی که ECA حمایت مالی کرده و مقداری مقوله بازگشت سرمایه را برای وا‌می‌ که می‌خواهد اختصاص دهد، کاهش دهد به صورت اتوماتیک، اقتصاد پروژه بهبود ‌می‌یابد زیرا نمی‌توانیم بیش از 50درصد درآمدهای میدان را به بازپرداخت این وام اختصاص بدهیم. درخواست بیشتری که هم اکنون از سوی طرف خارجی مطرح شده است، باید کاهش یابد.

-چالش‌های فراروی انعقاد این قرارداد را چه ‌می‌دانید؟

درخصوص توسعه میدان اسفندیار هم اکنون با دو چالش روبه‌رو هستیم. یکی درآمدهای مازاد بر50درصد میدان که باید به 50درصد کاهش یابد. دوم، تامین منابع مالی مطمئن برای این پروژه. شرکت انرژی وان یک شرکت فنی است و از بخش مالی توانمندی برخوردار نیست که در این خصوص باید مورد حمایت دولت نروژ قرار گیرد.

-در خصوص میدان نفتی کیش توسعه این میدان فراساحلی چه وضع را ‌می‌گذراند؟

هم اکنون یادداشت تفاهم (MOU) توسعه این میدان با یک بخش خصوصی به منظور تامین یک میلیارد دلار برای بخش بالادست این طرح امضا شده است. براساس تصمیم‌گیری‌های انجام شده، این شرکت سه ماه فرصت دارد این مبلغ را تامین کند. در صورت عدم تامین نیز این توافقنامه لغو خواهد شد. می‌خواهم بگویم این فضا هم اکنون گشوده شده است و این فرصت می تواند برای شرکت‌های دیگر نیز فراهم شود.  

-همانطور که می‌دانید توسعه فازهای پارس جنوبی رو به اتمام است و وزیر نفت نیز بارها تاکید داشته که دیگر پارس جنوبی برای ساخت سازه‌های دریایی وجود ندارد. پرسش من در خصوص امضای قراردادهای جدید نفتی است، لطفا بفرمایید میادین دریایی که به نظر شما شانس بیشتری برای امضای قرارداد دارند، کدام‌ها هستند؟

معتقدم پس از فاز 11 پارس جنوبی که خوشبختانه هم اکنون مراحل مناقصه ساخت سکوهایش از سوی شرکت توتال در حال اجراست، میدان‌های فرزاد A و B اولویت بیشتری برای امضای قرارداد دارند.


منبع: نشریه فراساحل انرژی

 

 

۳۰ خرداد ۱۳۹۶
کد خبر : ۱,۱۱۷

نظرات بینندگان

برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.